نام کتاب: خانه کج
ژاکت قرمز تیره‌ای متناسب با اندام لاغرش در برداشت. بی‌درنگ حس کردم زن آگاه و پری است. و فکر می‌کنم همین طور هم بود، زیرا آن محیط و حال و هوا مبین خانه و زندگی یک زن عادی و معمولی نبود. و در آن وقت بود که به یاد سوفیا و منظورش از کلمه «بی رحم» دربارہ کلمنسی افتادم. اتاق سرد بود و کمی می‌لرزیدم. کلمنسی لئونیدز با لحنی آرام و تربیت شده گفت: بفرمایید سربازرس. آیا خبر تازه ای به دست آورده اید؟
- مرگ در اثر «ایزراین» بوده است، خانم.
او متفکرانه و دل مشغول گفت: پس ایزراین سبب قتل می‌شود. این نمی‌تواند تصادفی باشد، می‌تواند؟
- نه خانم.
. سربازرس لطفا با همسرم با ملایمت برخورد کنید. نسبت به این کارها خیلی حساس است. او پدرش را می‌پرستید.
- روابط شما با پدرشوهرتان خوب بود؟ . بله، کاملا
سپس به آرامی افزود: خیلی زیاد او را نمی‌پسندیدم.
- چرا؟
- هدفهایش را و شیوه های رسیدن به آنها را دوست نمی داشتم.
- و خانم براندالئونیدز را؟
- براندا؟ من او را زیاد نمی بینم.
- فکر نمیکنید ممکن است سروسری بین او و لارنس بوده باشد؟
- منظور شما امور عشقی است؟ فکر نمی کنم. اما واقعا چیزی در این باره نمی دانم.

صفحه 57 از 249