نام کتاب: برادران
کرد که این نوع نظم اداری که ایالات متحده گرفتارش شده، ارتش و نیروهای مسلح را شدیدا ضعیف کرده است. آشکارا و بدون تعارف گفت که هیچ موضوع دیگری، اهمیت ارتش را ندارد، اگر جنگی پیش بیاید نمی توانیم پیروز شویم، اکنون دیگر زمانی است که دعواهای کهنه را بر سر توپ و تانک و هواپیما و دفاع ملی و مالیات و سقط جنین تمام کنیم. دیگر ارزش های خانوادگی چه اهمیتی دارد؟ در حالی که پسران و دختران خود را در جنگ از دست می دهیم و خانواده های بسیاری، در بدبختی فرو می روند. الیک آدم مناسبی بود، نشان داد که قدرت دارد. سخنرانی را نوشته بودند، چند متخصص آن را تصحیح کرده بودند، چند حرفه ای صیقل داده بودند و شب پیش در قلب لانگلی، لیک آن را فقط برای تدی ایراد کرده بود. تدی موافقت کرد، با چند اصلاح کوچک. تدی زیر پتو چپیده بود و نمایش را با غرور فراوان مشاهده می کرد. یورک هم حضور داشت، مثل همیشه ساکت. آن دو اغلب با هم بودند. می نشستند و به پرده سفید که عکس های گوناگون را نشان می داد، خیره می شدند و به دنیایی که داشت هر لحظه خطرناک تر می شد نگاه می کردند. در یکی از آن لحظات، یورک سکوت را شکست و گفت: «او خیلی خوبست.» | تدی با سر تصدیق کرد، حتی لبخند کوچکی نیز به لب راند. الیک در نیمه سخنرانی، وقتی راجع به چین حرف می زد، ناگهان عصبانی شد و با حرارت بسیار گفت: «در بیست و چند سال گذشته ما به چینی ها اجازه دادیم، چهل درصد از اسرار هسته ای ما را بدزدند.» سکوتی عمیق فرو افتاد، همه ساکت شدند. الیک فریاد زد: «چهل درصد!» | در واقع چهل درصد بیشتر بود، نزدیک پنجاه درصد. ولی تدی تصمیم گرفت این مقدار را کم کند. سی. آیا به خاطر چینی ها و عملیات جاسوسی و سرقت اطلاعات هسته ای به شدت مورد سرزنش قرار گرفت.

صفحه 65 از 424