نام کتاب: برادران
آقای آرون لیک قطعأ رییس جمهوری آینده بود. دفتر حقوقی کوچک تریور در نپتون بیچ قرار داشت. چند بلوک تا آتلانتیک بیچ فاصله داشت، گر چه کسی به درستی نمی دانست که اولی کجا تمام می شود و دومی از کجا آغاز می گردد. جکسون ویل رو به غرب، چند مایل آنطرف تر قرار داشت و هر لحظه به سوی دریا می خزید. این دفتر حقوقی در واقع یک ویلای اجاره ای تابستانی بود، و تریور از ایوان پشت، که بسیار آرام و دلباز بود، می توانست ساحل و اقیانوس را ببیند و صدای مرغان دریایی را بشنود. باورش نمی شد که دوازده سال پیش این مکان را اجاره کرده است. آن اوایل که ساختمان ساحلی را اجاره کرده بود، در ایوان پشتی می نشست، خود را پنهان می کرد و لذت می برد، دور از صدای زنگ تلفن، دور از مشتریان؛ نگاه بی پایان خود را به آبهای آرام آتلانتیک، دو بلوک آنطرف تر، می دوخت. اهل ساکرامنتو بود و مانند پرندگان برفی و سردسیر عاقبت از آن محیط خسته شد، دیگر از خیره شدن به امواج، پرسه در ساحل و پرت کردن خرده نان برای پرندگان حالش به هم می خورد. حالا ترجیح می داد تمام وقتش را در دفتر حقوقی بگذراند. تریور از دادگاه ها و قاضی ها هراس داشت. اگر چه این ترس غیرعادی و بعضی اوقات شرم آور بود، اما باعث شده بود به نوع دیگری از وکالت روی آورد. پرونده هایی مربوط به دعواهای مسلکی، دارایی های غیر منقول، مشاوره درباره ارث و وصیت نامه، اجاره، پرونده های جنسی و ازاله بکارت و کارهای دنیوی دیگر، حرفه هایی که در مدرسه حقوق نامی از آنها برده نمی شد. به طور اتفاقی یکبار پرونده ای را درباره مواد مخدر پذیرفت، از آن پرونده هایی که محاکمه نداشت، و اینطور بود که یکی از مشتریان بدبختش در زندان ترامبل او را با عالیجناب جوروی اسپایسر آشنا کرد و در اندک زمان اسپایسر، بیچ و باربر او را به وكالت انتخاب نمودند. نام برادران را تریور بر آنها نهاد. | او در واقع یک پیک و چاپار بود، نه بیشتر و نه کمتر. نامه های آنها را به مهرهای قانونی ممهور می کرد، درست مانند مدارک قانونی، کار چندان

صفحه 56 از 424