نام کتاب: برادران
کنوانسیون صحبت پانزده دقیقه خود را تمام کنند، و بازندگان سر کارشان بازگردند، و گل لگد کنند، بعد نوبت شماست.» لیک گفت: «این که خیلی زود است.» | «وقت زیادی نداریم. نیوهامپشایر را فراموش می کنیم، می رویم سراغ آریزونا، و میشیگان، بیست و دوم فوریه. این که شما در این دو ایالت پیروز شوید، خیلی مهم است. نشان خواهید داد که یک کاندیدای جدی هستید که نمی شود ندیده اش گرفت. آنوقت همه چیز برای ماه مارس آماده است.» داشتم فکر می کردم که این خبر بهتر است در آریزونا باشد، مثلا جایی مثل فینیکس» میشیگان بهتر است. ایالت بزرگتری است، ?? نفر وكیل دارد، اما آریزونا ?? نفر. مطمئن باشید که به هر حال در آریزونا پیروز خواهید شد. اگر همان روز در میشیگان هم برنده شوید آنوقت کاندیدایی هستید که همه باید به شما توجه کنند. خبر را در میشیگان اعلام کنید، چند ساعت بعد در آریزونا.» چه فکر خوبی.» | یک پایگاه هلی کوپتر در فلینت هست، پایگاه دی? آل ? هزار نفر کارمند دارد. من با رییسش صحبت می کنم، مردی که باید در جریان کارها باشد.» الیک گفت: «بسیار خوب» اما می دانست که تدی قبلا با رییس صحبت کرده و او را در جریان کارها قرار داده است.» تدی گفت: «بد نیست که تبلیغات را شروع کنید، مثلا از پس فردا، با ضبط برنامه های تلویزیونی، آمادگی دارید.» الیک گفت: «من برای هر کاری آماده ام.» احساس می کرد، حالا دیگر در صندلی سفر نشسته است. روشن بود که چه کسی اتوبوس را می راند. با موافقت، ما یک گروه مشاور استخدام می کنیم، از بیرون، برای تبلیغات اما فکر می کنم اینجا آدم های بهتری داشته باشیم. خرجی هم برای شما ندارد. یک وقت فکر نکنید که مشکل پول داریم. می فهمید که؟ » ?. lint: : شهری در شرق میشیگان.

صفحه 53 از 424