نام کتاب: باخت پنهان
سه
دوست داشتن یا خوش آمدن از کسی – بایستی برای من به عنوان یک بچه مشکل بوده باشد که این دو چیز را از هم تشخیص دهم. حتی در سال های بعد، که میل جنسی وارد بازی شد، گاهی خودم را در برابر این سئوال می یافتم که آیا این دختر را دوست دارم یا درواقع، به خاطر لذتی که در این لحظه مشترک می بریم، فقط ازش خوشم می آید؟
هنگامی که، روزنامه در زیربغل، به خانه برگشتم کاملا مطمئن بودم که از کاپیتان خوشم می آید، اما اصلا مطمئن نبودم که آیا از لیزا خوشم می آید. هر دوی آنها برای من آدم های مرموزی بودند، اما در حالی که راز کاپیتان برایم جالب بود، راز لیزا برایم مثل یک فریب بود. احساس میکردم که میان من و او چیزی که باید باشد، نیست.
روزنامه و پیام را به او دادم، اما روزنامه را داخل یکی از کشوها در آشپزخانه گذاشت و دانستم که تا وقتی من آنجا هستم آن را نخواهد خواند.
با پررویی پرسیدم: «در صفحه دو چه مطلبی هست؟» منظورت از صفحه دو چیست؟» صفحه دوی روزنامه. گفت که باید صفحه دو را بخوانی.»

صفحه 42 از 196