«مطمئن هستید؟ سرهنگ مارتینز گفت که مرا در جریان اخبار او خواهد گذاشت.»
ها، اما احتمالا خودش هنوز چیزی نشنیده. می دانی، آقای اسمیت جهت خلاف را انتخاب کرد.» اینها همان کلماتی بودند که سرهنگ مارتینز به کار برده بود.
منظورتان این است که اگر جهت درست را انتخاب کرده بود...»
در آن صورت سرهنگ مارتینز می توانست بفهمد او کجاست و احتمالا الان زنده بود.»
جهت خلاف چه بوده؟»
چیزی تقریبا از نوع خودکشی. احتمالا می دانسته که بعید است دوباره برگردد. عقیده من این است که هرگز نمی خواسته برگردد. فقط می خواسته به دوستانش کمک کند و بمیرد.» |
این کار چه کمکی به دوستانش می کرده؟»
چون ممکن بود با این کار سوموزا را هم بکشد.» ((سوموزا؟» |
آیا امکان داشت در این بخش از دنیا که نمی توانستم تمام این اسم ها را به خاطر بسپرم، از بیگانگی دربیایم؟
«اوه! اما پرزیدنت سوموزا، به کام دل دوستان من، زنده ماند.»
در دل گفتم، بنابراین، اکنون همه چیز تمام شده، دعوای ما و زندگی او.
آقای کوییگلی به حرفش ادامه داد: «از جانب ما هیچ خطری متوجه او نبود. ما می خواستیم - حتی برای کشف محل تخلیه اسلحه هم که شده بود - او را زنده نگه داریم.»
منظورهمه تان از این جهت خلاف» کردنها چیست؟ او چه طور مرد؟»
ها، اما احتمالا خودش هنوز چیزی نشنیده. می دانی، آقای اسمیت جهت خلاف را انتخاب کرد.» اینها همان کلماتی بودند که سرهنگ مارتینز به کار برده بود.
منظورتان این است که اگر جهت درست را انتخاب کرده بود...»
در آن صورت سرهنگ مارتینز می توانست بفهمد او کجاست و احتمالا الان زنده بود.»
جهت خلاف چه بوده؟»
چیزی تقریبا از نوع خودکشی. احتمالا می دانسته که بعید است دوباره برگردد. عقیده من این است که هرگز نمی خواسته برگردد. فقط می خواسته به دوستانش کمک کند و بمیرد.» |
این کار چه کمکی به دوستانش می کرده؟»
چون ممکن بود با این کار سوموزا را هم بکشد.» ((سوموزا؟» |
آیا امکان داشت در این بخش از دنیا که نمی توانستم تمام این اسم ها را به خاطر بسپرم، از بیگانگی دربیایم؟
«اوه! اما پرزیدنت سوموزا، به کام دل دوستان من، زنده ماند.»
در دل گفتم، بنابراین، اکنون همه چیز تمام شده، دعوای ما و زندگی او.
آقای کوییگلی به حرفش ادامه داد: «از جانب ما هیچ خطری متوجه او نبود. ما می خواستیم - حتی برای کشف محل تخلیه اسلحه هم که شده بود - او را زنده نگه داریم.»
منظورهمه تان از این جهت خلاف» کردنها چیست؟ او چه طور مرد؟»