«هواپیمای کهنه ای مثل هواپیمای کاپیتان به چه درد می خورد؟ » «اوه، البته نمی تواند مواد خیلی سنگین با آن حمل کند، اما مواد سنگین نیست که چریکها به آن نیاز دارند.»
چریک؟ در پاناما؟»
«نه، نه. نه در پاناما، اما این ضرب المثل را که شنیده ای: دشمن دشمن من دوست من است. مردم اینجاها از منطقه کانال نفرت دارند. در نیکاراگوآ بر ضد سوموزا می جنگند، در سالوادور بر ضد جوخه های مرگ. آمریکا به سوموزا و جوخه های مرگ کمک میکند.»
و در این میان شما در کجا قرار می گیرید؟» |
گفتم. من فقط یک خبرنگار مالی هستم. روزنامه من روزنامه مهمی نیست، اما تقریبا مطمئن هستم که اطلاعات من حتی در وال استریت ژورنال نیز چاپ می شود. البته من انگلیسی هستم. من بی طرفم، اما خبر خبر است. حتی اخبار مربوط به وسایل و لوازم سبک را هم باید از جایی خرید. البته آمریکایی ها می گویند که این وسایل از روسیه با کوبا می آیند. هر کس بر ضد دیکتاتوری که تحت کنترل آنهاست بجنگد کمونیست است. برای توضیح دادن اوضاع به مردم این روش، روش سودمندی است و شاید هم حق با آنها است. نمی شود که به مردم بگویند دوستشان اسراییل حاضر است به دوستان دیکتاتورشان تعدادی تانک بفروشد. می بینی که پول در همه چیز نقش دارد. من خبرنگار مالی هستم و احتیاج به اطلاعات دارم.»
آقای کوییگلی مرا به تعجب وامی داشت. پس از آن همه طفره رفتن و کلی بافی کردن برای اولین بار صراحت قابل توجهی از خود نشان می داد.
خواستم ببینم چند مرده حلاج است، ازش پرسیدم: «حاضرید به من کار بدهید؟»
چریک؟ در پاناما؟»
«نه، نه. نه در پاناما، اما این ضرب المثل را که شنیده ای: دشمن دشمن من دوست من است. مردم اینجاها از منطقه کانال نفرت دارند. در نیکاراگوآ بر ضد سوموزا می جنگند، در سالوادور بر ضد جوخه های مرگ. آمریکا به سوموزا و جوخه های مرگ کمک میکند.»
و در این میان شما در کجا قرار می گیرید؟» |
گفتم. من فقط یک خبرنگار مالی هستم. روزنامه من روزنامه مهمی نیست، اما تقریبا مطمئن هستم که اطلاعات من حتی در وال استریت ژورنال نیز چاپ می شود. البته من انگلیسی هستم. من بی طرفم، اما خبر خبر است. حتی اخبار مربوط به وسایل و لوازم سبک را هم باید از جایی خرید. البته آمریکایی ها می گویند که این وسایل از روسیه با کوبا می آیند. هر کس بر ضد دیکتاتوری که تحت کنترل آنهاست بجنگد کمونیست است. برای توضیح دادن اوضاع به مردم این روش، روش سودمندی است و شاید هم حق با آنها است. نمی شود که به مردم بگویند دوستشان اسراییل حاضر است به دوستان دیکتاتورشان تعدادی تانک بفروشد. می بینی که پول در همه چیز نقش دارد. من خبرنگار مالی هستم و احتیاج به اطلاعات دارم.»
آقای کوییگلی مرا به تعجب وامی داشت. پس از آن همه طفره رفتن و کلی بافی کردن برای اولین بار صراحت قابل توجهی از خود نشان می داد.
خواستم ببینم چند مرده حلاج است، ازش پرسیدم: «حاضرید به من کار بدهید؟»