و آن جا پیش از آنکه حرف زدن یاد بگیرد، رقص فرا گرفت. همزمان سه زبان آفریقایی آموخته و یاد گرفت که با معده خالی، خون مرغ سر بکشل و بی آنکه دیده و شنیده شود، مثل موجودی بدون کالبد در جمع مسیحیان تردد کند. دومینگا د آدوینتو پیرامون او را شادمانه به سیسیک درباریان با برده های سیاه، خدمه دورگه، که همگی در آب روان و سازگار وجودشان خود را شستشو می دادند احاطه کرد. آنها با گیاهان متل دی په مایایی خود را می شستند و کمند گیسوهای دخترک پنج ساله را که به اندازه قامتش بود، هم چون بستر گل سرخ می آراستند. پرده ها به مرور گردنبندهای خدایان گوناگون را به گردن او آویختند که تعداد آنها به شانزده می رسید
هم زمان برناردا با قدرت تمام به امور خانه مسلط شده بود و مارکز غمگنانه سرگرم سبزیجات باغ بود. برناردا در درجه اول کوشیده تا ثروت تقسیم شده از جانب شوهرش را از نو بازسازی کند. لذا پر امتیازات مارکز اول تأکید داشت. او در زمان خودش مجوز فروش پنج هزار پرده را حلی هشت سال دریافت کرده و تعهداتی را پذیرفته بود که در مقابل هر برده دو کیسه آرد وارد کند. به شکرانه فریبکاری ماهرانه مارکز اول و رشوه خواری مأموران گمرک، توانست نه تنها آرد مورد معامله، بلکه افزون بر آن سه هزار برد دیگر را به صورت محدوله قاچاق به فروش برساند، معامله ای که او را به تاجر موفق قرن مبدل ساخت
برناردا به این فکر افتاد که نه با پرده های بلکه با آرد می توانید معامله خوبی انجام دهد، ولی بزرگ ترین معامله اش اعتماد به نفس باورنکردنی او بود. او این خواسته را برنامه زندگی خود قرار داد که حلی چهارسالی با یک امتیاز، هزار برده فروخته و در مقابل هر برده سه کیسه آرد وارد کند: او طبق این قرارداد هزار برده را به فروش رساند و به جای سه هزار کیسه،
هم زمان برناردا با قدرت تمام به امور خانه مسلط شده بود و مارکز غمگنانه سرگرم سبزیجات باغ بود. برناردا در درجه اول کوشیده تا ثروت تقسیم شده از جانب شوهرش را از نو بازسازی کند. لذا پر امتیازات مارکز اول تأکید داشت. او در زمان خودش مجوز فروش پنج هزار پرده را حلی هشت سال دریافت کرده و تعهداتی را پذیرفته بود که در مقابل هر برده دو کیسه آرد وارد کند. به شکرانه فریبکاری ماهرانه مارکز اول و رشوه خواری مأموران گمرک، توانست نه تنها آرد مورد معامله، بلکه افزون بر آن سه هزار برد دیگر را به صورت محدوله قاچاق به فروش برساند، معامله ای که او را به تاجر موفق قرن مبدل ساخت
برناردا به این فکر افتاد که نه با پرده های بلکه با آرد می توانید معامله خوبی انجام دهد، ولی بزرگ ترین معامله اش اعتماد به نفس باورنکردنی او بود. او این خواسته را برنامه زندگی خود قرار داد که حلی چهارسالی با یک امتیاز، هزار برده فروخته و در مقابل هر برده سه کیسه آرد وارد کند: او طبق این قرارداد هزار برده را به فروش رساند و به جای سه هزار کیسه،