موظف کرد تا با وارثه یکی از اشراف اسپانیا ازدواج کند. چنین شد. و پسر طی عروسی پر سر و صدایی دونا اولالاد مندوزا را به همسری برگزید. زنی زیبا، با استعدادهای فراوان، که همسرش او را با کره نگه داشت تا حتا زحمت بچه دار شدن را به خودش ندهد. در سایر موارد نیز کما کان همانگونه که از بدو تولد به صورت جوان عاطل و باطل می زیست به زندگی اش ادامه داد.
اولالا د مندوزا همسرش را با جهان آشنا کرد. او بیشتر می خواست خودش را نشان دهد تا به وظایفش بسنده کند. با هم به کلیسای جامع می رفتند. مندوزا با جنب و جوش یک شهروند باسک و شنلی باشکوه و پالتوی سفید و سنگین شاهزاده کاستیل از جانب تعدادی زنان برده که لباس های ابریشمی بر تن داشته و زیورآلات به خود آویخته بودند همراهی می شد. به جای دمپایی خانگی که آراسته ترین بانوان در کلیسا به پا می کردند، او با نیم چکمه کوردویایی مرواری دوزی شده وارد می شد.
برخلاف همه آقایان برجسته که کلاه گیس های باستانی با تکمه های زمردین بر سر می گذاشتند، مارکز کت و شلوار نازک کتانی به تن وکلاه اداری ظریف بی لبه بر سر داشت. او همیشه به اجبار در ملاء عام حضور می یافت، چون هیچ وقت بر وحشت خود از زندگی اجتماعی غلبه نکرده یود
دونا اولالا در شهر سگوویا شاگرد دومه نیکو اسکارلانی بود و مجوز تدریس موسیقی و آواز در مدارس را از معابد اخذ کرده بود. او ازسگوویا قطعات جداگانه پیانوی قدیمی را به همراه آورده بود که شخصا آن ها را به هم وصل کرد، و بسیاری از آلات موسیقی زهی را با مهارت تمام می نواخت و آموزش می داد. یا راهبه ها ارکستر مجلسی تشکیل داد
اولالا د مندوزا همسرش را با جهان آشنا کرد. او بیشتر می خواست خودش را نشان دهد تا به وظایفش بسنده کند. با هم به کلیسای جامع می رفتند. مندوزا با جنب و جوش یک شهروند باسک و شنلی باشکوه و پالتوی سفید و سنگین شاهزاده کاستیل از جانب تعدادی زنان برده که لباس های ابریشمی بر تن داشته و زیورآلات به خود آویخته بودند همراهی می شد. به جای دمپایی خانگی که آراسته ترین بانوان در کلیسا به پا می کردند، او با نیم چکمه کوردویایی مرواری دوزی شده وارد می شد.
برخلاف همه آقایان برجسته که کلاه گیس های باستانی با تکمه های زمردین بر سر می گذاشتند، مارکز کت و شلوار نازک کتانی به تن وکلاه اداری ظریف بی لبه بر سر داشت. او همیشه به اجبار در ملاء عام حضور می یافت، چون هیچ وقت بر وحشت خود از زندگی اجتماعی غلبه نکرده یود
دونا اولالا در شهر سگوویا شاگرد دومه نیکو اسکارلانی بود و مجوز تدریس موسیقی و آواز در مدارس را از معابد اخذ کرده بود. او ازسگوویا قطعات جداگانه پیانوی قدیمی را به همراه آورده بود که شخصا آن ها را به هم وصل کرد، و بسیاری از آلات موسیقی زهی را با مهارت تمام می نواخت و آموزش می داد. یا راهبه ها ارکستر مجلسی تشکیل داد