نام کتاب: از عشق و شیاطین دیگر
هرگز معلوم نشد که چگونه مارکز در چنین وضعی آدم سهل انگاری شده بود و اصلا چرا با وجودی که راه مجرد شدن به آسانی برایش میسر بودچنین زندگی مشترک بدی را تحمل می کرد، همیشه هرچه می خواست به شکرانه قدرت بی حد و حصر مارکز اول، پدرش که عناوینی چون سوارکار نظامیان سانتیاگو ،برده فروش، قاضی مرگ و زندگی، سپهسالار بی رحم سلطان، که از نظامیانش نه قدردانی می کرد و نه عواید کلیسایی آنها را قطع می نمود و نیز قبضه کنندگان قدرت را به مجازات می سپرد به دست می آورد.
ایگناچیو تنها وارثی بود که به چیزی تمایل نداشت. او با علایم مشخص عقب مانده های ذهنی رشد کرد. تا سنین مردانگی بی سواد بود و هیچ کس را دوست نداشت. اولین نشانه های زندگی در او، ابتدا در سن بیست سالگی نمایان شد. زمانی که دلباخته شد و برای زندگی مشترک با یکی از ساکنین تیمارستان لادیوینا پاستورا که آوازها و فریادهای آنان

صفحه 37 از 176