پیشاپیش از این موضوع اطلاع داشت. چون داروی قی از درد وشراب و دیگر وسایل تسلی بخش تسهیلی در ناراحتی او به وجود نمی آورد ضرورتا بایستی از اسقف خون می گرفتند. با آغاز روز دوباره احساس خوبی یافت.
کایه تانو با بی خوابی در کتابخانه مجاور، متوجه هیچ کدام این رویدادها نشد. او در حال نیایش صبحگاهی بود که اطلاع دادند، أسقف در اتاق خواب خود منتظر او است. وقتی از راه رسیده او را درون رختخواب درحال صرف صبحانه با فنجانی شکلات، نان و پنیر دید. است به طوری تنفس می کشید که گویی دم در آورده و بیش از حل سرحال به نظر می رسید. فقط کافی بود کایه تانو به او نگاه بکند، تا دریایله که تصمیم خودش را گرفته است.
چنین بود. با وجود پیشنهاد مدیرة معبد، سپیروا ماریا باید در سانتا کلارا می ماند، و پدر کایه تأتو، کماکان با اعتماد کامل اسقف مسئولیت دخترک را عهده دار باشد. دخترک دیگر نبایستی تحت شرایط زندان زندگی می کرد، بلکه می توانست در مناسبات عمومی ساکنان مهبل شرکت چوید. اسقفه از او به خاطر رفع ابهام پرونده ها و روشن شدن جریان محاکمه تشکر کرد. پسله این ترتیب شیطان ستیز می توانست با قضاوت خود عمل کند. در پایان دستور داد، میل دارد دلار را با نام و اختیارات تام او، هرچه ضروری است هماهنگ کرده و با مارکز به گفتگو بنشیند، و چنان که مارکز فرصت کند و بیمار نباشد به دیدار او بیاید. در خاتمه افزود:
دستور دیگری نیست. خدا نگهدار توا|
کایه تانو با قلب افسارگسیختهای شتابان به معبد رفت، ولی سیبروا ماریا را در سلولش نیافتد. دخترک در سالن مراسم تشسته، جواهرات
کایه تانو با بی خوابی در کتابخانه مجاور، متوجه هیچ کدام این رویدادها نشد. او در حال نیایش صبحگاهی بود که اطلاع دادند، أسقف در اتاق خواب خود منتظر او است. وقتی از راه رسیده او را درون رختخواب درحال صرف صبحانه با فنجانی شکلات، نان و پنیر دید. است به طوری تنفس می کشید که گویی دم در آورده و بیش از حل سرحال به نظر می رسید. فقط کافی بود کایه تانو به او نگاه بکند، تا دریایله که تصمیم خودش را گرفته است.
چنین بود. با وجود پیشنهاد مدیرة معبد، سپیروا ماریا باید در سانتا کلارا می ماند، و پدر کایه تأتو، کماکان با اعتماد کامل اسقف مسئولیت دخترک را عهده دار باشد. دخترک دیگر نبایستی تحت شرایط زندان زندگی می کرد، بلکه می توانست در مناسبات عمومی ساکنان مهبل شرکت چوید. اسقفه از او به خاطر رفع ابهام پرونده ها و روشن شدن جریان محاکمه تشکر کرد. پسله این ترتیب شیطان ستیز می توانست با قضاوت خود عمل کند. در پایان دستور داد، میل دارد دلار را با نام و اختیارات تام او، هرچه ضروری است هماهنگ کرده و با مارکز به گفتگو بنشیند، و چنان که مارکز فرصت کند و بیمار نباشد به دیدار او بیاید. در خاتمه افزود:
دستور دیگری نیست. خدا نگهدار توا|
کایه تانو با قلب افسارگسیختهای شتابان به معبد رفت، ولی سیبروا ماریا را در سلولش نیافتد. دخترک در سالن مراسم تشسته، جواهرات