نام کتاب: از عشق و شیاطین دیگر
این گونه زنان بسیارند، و اغلب با اشتباهات بدتر. مضافا اینکه حضرت مسیح آنها را ارتقاء داد. او بیش از این نمی توانست حرف بزند، چون اولین رعد سالانه به روی خانه اصابت کرد، چرخید، از فراز دریا گذشت و باران برق آسایی مثل زمان کتاب عصر عتیق، آنها را از باقی مانده جهان جدا کرد. اسقف روی ننو دراز کشید و غرق اندوه شد. او او کشید: ما چه قدر دوریم. لا از چه؟
از خودمان. این عادلانه است که پس از گذشت یک سال در می یابی که انسان بی کس است؟ و چون پاسخشی دریافت نکرد، فرصتی یافت تا یادی از دوری وطن کند. تنها همین فکر که امشب را در اسپانیا سپری کرده ام وجودم را مالامال از هراس می سازد. دلاورا گفت: «ما نمی توانیم در گردش زمین دخالت کنیم
ولی می توانستیم آن را نادیده بگیریم تا در آن زیر عذاب نکشیم. گالیله ایمانش کمتر از جسارتش بود.t
دلاورا زمانی را می شناخت که پیری ناگهانی بر اسقف غلبه کرد و بحران هایی در شبه های غمگین آزارش می داد. تنها کاری که دلاورا می توانست انجام دهد این بود که مانع افکار تلخ و سیاه اسقف گردد تا خواب بر او چیره شود
اواخر آوریل به طور علنی ورود قریب الوقوع معاونت سلطان را اعلام کردند. دن رود ریگودیوئن لوزانو به همراه جمعی از مشاورین کارمندان، خادمین، پزشکان خصوصی و ارکستر زهی چهارنفره که ملکه برای رفع خستگی وی در آمریکا، به او هدیه کرده بود، عازم سفر به مرکز حکومتی در سانتافه ۰۴ بود. همسر معاون سلطان نسبت خانوادگی دوری با سه یره معبد داشت و درخواست کرده بود تا در معبد سکنی گزینند.

صفحه 112 از 176