رفتار وحشیانه هم که داشت ...
و حالا در اوج قدرت و شگفتی بود ، هنگامی که ترنتون ، نوازشش میکرد از نوازش او جرقه ای برمیخاست . تعادلی کامل اعضاء و اعضایش از بهترین نوع و سرعت انتقالش عجیب و کم سابقه بود . سگ اسکیمو هر قدر قدرت داشت و می پرید بوگ در برابر او سرعت میگرفت و سریع تر از خود دفاع میکرد. سرعت انتقال و گوشهایش فوق العاده بود ، در مدتی کمتر از آنچه باید هر صدایی را می شنید و پاسخ میگفت. عضلاتش سرشار از قدرت و نیرو بودند، نیروی حیات مانند سیلی خروشان ، شاد و زنده در او جاری بود.
روزی که بوگ از چادر دور میشد ، دوستان ترنتون ، در حالیکه تماشایش میکردند هریک کلامی گفتند:
ترنتون میگفت :
تابحال چنین سگی نداشته!
پیت گفت :
خداست که چنین موجودی آفریده است
هانس گفت:
منهم همین عقیده را دارم.
آنها در آندم حرکت آرام او را در حال بیرون رفتن از چادر دیده بودند و از تغییر حال او در جنگل چیزی نمی دانستند ، و به راه رفتن او که آرام و بی صدا بود توجهی نداشتند "بوگ" مانند سایر سگها راه نمیرفت . بلکه بیشتر بیصدا و بروی پنجه راه میرفت ، گاهی مانند مار بر شکم میخزید، مانند مار خیز برمیداشت میجهید ، می توانست قمری را در لانه خود ، خرگوش را در خواب بکشد و میمون های کوچک که از شاخه ای به شاخه ای می جهیدند، بین زمین و هوا از هم بدرد و ماهی را در آبگیرها به چنگ آورد و سنجاب ها را با حیله های خود بفریبد.
اما "بوگ" شکار را بخاطر هوس انجام نمیداد، بلکه شکار میکرد تا بخورد، خیلی دوست داشت سمورها را بی خبر بگیرد و البته بعد هم رهایشان می کرد تا با سر و صدا از درخت بالا بروند.
و حالا در اوج قدرت و شگفتی بود ، هنگامی که ترنتون ، نوازشش میکرد از نوازش او جرقه ای برمیخاست . تعادلی کامل اعضاء و اعضایش از بهترین نوع و سرعت انتقالش عجیب و کم سابقه بود . سگ اسکیمو هر قدر قدرت داشت و می پرید بوگ در برابر او سرعت میگرفت و سریع تر از خود دفاع میکرد. سرعت انتقال و گوشهایش فوق العاده بود ، در مدتی کمتر از آنچه باید هر صدایی را می شنید و پاسخ میگفت. عضلاتش سرشار از قدرت و نیرو بودند، نیروی حیات مانند سیلی خروشان ، شاد و زنده در او جاری بود.
روزی که بوگ از چادر دور میشد ، دوستان ترنتون ، در حالیکه تماشایش میکردند هریک کلامی گفتند:
ترنتون میگفت :
تابحال چنین سگی نداشته!
پیت گفت :
خداست که چنین موجودی آفریده است
هانس گفت:
منهم همین عقیده را دارم.
آنها در آندم حرکت آرام او را در حال بیرون رفتن از چادر دیده بودند و از تغییر حال او در جنگل چیزی نمی دانستند ، و به راه رفتن او که آرام و بی صدا بود توجهی نداشتند "بوگ" مانند سایر سگها راه نمیرفت . بلکه بیشتر بیصدا و بروی پنجه راه میرفت ، گاهی مانند مار بر شکم میخزید، مانند مار خیز برمیداشت میجهید ، می توانست قمری را در لانه خود ، خرگوش را در خواب بکشد و میمون های کوچک که از شاخه ای به شاخه ای می جهیدند، بین زمین و هوا از هم بدرد و ماهی را در آبگیرها به چنگ آورد و سنجاب ها را با حیله های خود بفریبد.
اما "بوگ" شکار را بخاطر هوس انجام نمیداد، بلکه شکار میکرد تا بخورد، خیلی دوست داشت سمورها را بی خبر بگیرد و البته بعد هم رهایشان می کرد تا با سر و صدا از درخت بالا بروند.