فصل هفتم
پایان فریاد
هزار و ششصد دلاری که ظرف چند دقیقه به همت "بوگ" نصیب جان ترنتون شد این امکان را برای او فراهم ساخت که هم بعضی از قروض عقب مانده خود را بپردازد و هم برای جستجوی معدن افسانه ای راهی شرق شود . پیش از این خیلیها به جستجوی این معدن رفته بودند. برخی هم به آن دست یافته بودند، اما کسی به همه رموز و اسرار آن پی نبرده بود، تنها افسانه های غم انگیز و اسرارآمیزی پیرامون آن شایع شده بود. عجیب اینکه بیشتر این داستانها، پیش از رسیدن راویان آن به درون معدن به آخر میرسد البته کسانی هم بودند که پیش از مرگ و در لحظات احتضار درون معدن را دیده بودند و گواه گفته شان شمش های طلایی بود که به شمش های طلای معمولی کمترین شباهتی نداشت. با این وجود به نظر میرسید کمتر کسی در پایان این جستجو زنده مانده باشد یا اگر زنده مانده چیزی با خود آورده باشد به این ترتیب جان ترنتون و هانس و پیت همراه "بوگ" پا به راهی گذاشته بودند که پیش از این مردمانی قوی تر و با تجهیزات بیشتر رفته بودند و سگهای بیشتری هم همراه داشتند با اینحال اکثرا ناکام مانده و مغلوب شده بودند.
"جان ترنتون" و دوستانش هم علاوه بر "بوگ" شش سگ دیگر هم همراه داشتند و بطور ناخودآگاه امید داشتند، به هدفی که آرزو دارند دست بیایند با این امید هفتاد میل نخست را بطرف رودخانه "یوکن" رفتند، بعد به طرف چپ
پایان فریاد
هزار و ششصد دلاری که ظرف چند دقیقه به همت "بوگ" نصیب جان ترنتون شد این امکان را برای او فراهم ساخت که هم بعضی از قروض عقب مانده خود را بپردازد و هم برای جستجوی معدن افسانه ای راهی شرق شود . پیش از این خیلیها به جستجوی این معدن رفته بودند. برخی هم به آن دست یافته بودند، اما کسی به همه رموز و اسرار آن پی نبرده بود، تنها افسانه های غم انگیز و اسرارآمیزی پیرامون آن شایع شده بود. عجیب اینکه بیشتر این داستانها، پیش از رسیدن راویان آن به درون معدن به آخر میرسد البته کسانی هم بودند که پیش از مرگ و در لحظات احتضار درون معدن را دیده بودند و گواه گفته شان شمش های طلایی بود که به شمش های طلای معمولی کمترین شباهتی نداشت. با این وجود به نظر میرسید کمتر کسی در پایان این جستجو زنده مانده باشد یا اگر زنده مانده چیزی با خود آورده باشد به این ترتیب جان ترنتون و هانس و پیت همراه "بوگ" پا به راهی گذاشته بودند که پیش از این مردمانی قوی تر و با تجهیزات بیشتر رفته بودند و سگهای بیشتری هم همراه داشتند با اینحال اکثرا ناکام مانده و مغلوب شده بودند.
"جان ترنتون" و دوستانش هم علاوه بر "بوگ" شش سگ دیگر هم همراه داشتند و بطور ناخودآگاه امید داشتند، به هدفی که آرزو دارند دست بیایند با این امید هفتاد میل نخست را بطرف رودخانه "یوکن" رفتند، بعد به طرف چپ