شیوه هایی چون مراسم دو دقیقه ای نفرت چون دود به هوا می رود، و تفکراتی که امکان دامن زدن به گرایشی شکاک آلود یا عصیان آمیز را ایجاد می کند، از پیش با انضباط اکتسابی درونی از میان می رود. اولین و ساده ترین مرحله ی چنین انضباطی، که می توان آن را به کودکان نیز آموخت، در زبان جدید توقف جرم نامیده می شود. توقف جرم یعنی استعداد توقف کردن در آستانه ی هر اندیشه ی خطرناک، طوری که گویا غریزی است. این استعداد مشتمل است بر قدرت پی نبردن به مناسبت و مشابهت و درنیافتن خطاهای منطقی، و نیز بدفهمیدن ساده ترین بحثها در جایی که مغایر با سوسیانگل است، و ملالت و دلزدگی از رشته افکاری که توان راه بردن به سوی رافضی گری دارد. به طور خلاصه، توقف جرم یعنی حماقتی ایمنی بخش. اما حماقت بس نیست. برعکس، همرنگی به معنای کامل کلمه در اختیار گرفتن روندهای ذهنی را به همان کمالی که آکروبات بدنش را در اختیار می گیرد، ایجاد میکند. جامعهی اقیانوسیه در نهایت بر شالودهی این باور استوار است که ناظر کبیر قدرقدرت است و حزب هم خطاناپذیر. اما از آنجا که در واقع امر، نه ناظر کبیر قدرقدرت است و نه حزب خطاناپذیر، لازم می آید که در آرایش واقعه ها انعطاف پذیری خستگی ناپذیر و لحظه به لحظه مرعی شود. در این باب واژهی کلیدی، سیاه سفید است. این واژه، مانند بسیاری از واژه های زبان جدید، دو معنای متضاد دارد. به دشمن که اطلاق گردد، به این معنی است که در تضاد با واقعیات آشکار، گستاخانه ادعا شود که سیاه سفید است. به عضو حزب که اطلاق گردد، به این معنی است که وقتی انضباط حزبی ایجاب می کند، از صدق دل باید گفت سیاه سفید است. به معنای توانایی باور کردن به سفید بودن سیاه نیز هست، و دانستن اینکه سیاه سفید است و فراموش کردن اینکه عکس آن را آدم باور داشته است. این امر دگرگون سازی بی وقفه ی گذشته را ایجاب می کند، و با نظام اندیشه ای امکان پذیر شده است که در برگیرندهی دیگرنظمهای اندیشه است. در زبان جدید، نام آن دوگانه باوری است.
1. Crimestop
1. Crimestop